ارزش مرد به اندازه همت اوست و صدق او به مقدار جوانمردى‏اش و دلیرى او به میزان ننگى که از بدنامى دارد و پارسایى او به مقدار غیرتى که آرد . [نهج البلاغه]
روان شناسی یا فطرت شناسی؛سایکولوژی خوانده پشیمان

انسان حیوان نیست

گرچه ممکن است انسان دارای اشتراکاتی با حیوانات داشته باشد، ولی انسان حیوان نیست. تلقی حیوانی از انسان، ناشی از نگاه ماده گرایانه به حقیقت انسان و محدود کردن او به ماده است. در حالی که انسان، فراتر از جسم، دارای روحی ماورائی و غیرمادی است که حقیقت اصلی وجود او را تشکیل می دهد.

     انسان موجود پیچیده ای است و با سایر جانداران اشتراکاتی دارد. نمی توان به صرف اینکه انسان به نوعی با حیوانات وجه تشابه دارد، او را حیوان دانست.

 

طبقه بندی موجودات زنده

طبقه بندی موجودات زنده

 

    انسان همانند گیاه صدر، همانند حیوان صدر و شغاف، همانند جن صدر و شغاف و قلب و همانند ملک فؤاد دارد، ولی هیچ یک از موجودات دیگر نیست. انسان ترکیبی از چهار مؤلفه صدر و شغاف و قلب و فؤاد است و بر اساس انتخاب و اراده و عمل خود، نفس خود را می سازد. انسان می توانند با رفتار مطلوب از ملک و فرشته هم فراتر رفته و جایگاه بالاتری پیدا کند و می تواند به نوعی زندگی کند که از حیوان هم گمراه تر و بی ارزش تر شود.

     این امر را می توان با مثال کیک و ترکیبات آن به روشنی دریافت. بدین معنی که کیک از اجزاء مختلفی مانند آرد، شیر، شکر و ... تشکیل شده است، ولی هیچ یک از آنها نیست. یعنی کیکی که از ترکیبات مختلف ایجاد شده، دیگر آرد یا شیر یا شکر نیست و ماهیت متفاوت و مستقلی پیدا کرده است و فقط می توان گفت کیک، کیک است. این نکته در مورد انسان نیز صدق می کند و باید گفت، انسان، انسان است نه حیوان و گیاه و جن و ملک.


کیک

    کیک


مواد اولیه کیک

مواد اولیه کیک

 

     نگاه تک بعدی به انسان و متمرکز شدن بر اشتراکات او با حیوانات، باعث شده است در نگاه غرب، انسان نوعی حیوان تلقی شود و تنها در چهارچوب مادی مورد مطالعه قرار گیرد. در این نگرش، حیوانات نیز دارای ذهن و ذهنیت هستند و مطالعه آنها در حیطه سایکولوژی انجام می گیرد. آنچه در اینجا مطرح است، صرف تلقی ذهن برای حیوانات نیست، بلکه تعمیم نتایج مربوط به مطالعه حیوانات به انسان و حیوان تلقی کردن انسان مورد انتقاد است.

 

The Mentality of Apes

کتاب «ذهنیت میمون ها» نوشته ولفگانگ کهلر

 

     انسان علاوه بر ذهن، دارای روح و فطرت است و از این بعد، فراتر از یک حیوان بوده و قابلیت های بسیار بالاتری دارد. علم سایکولوژی انسان شناسی را زیرمجموعه حیوان شناسی تلقی می کند و یافته های مربوط به حیوانات را به انسان تعمیم می دهد. در حالی که حیوانات فاقد روح معنوی و فطرت و نفس و اراده آگاهانه هستند، انسان ها دارای نفسی هستند که با اراده آنها شکل می گیرد و فراتر از غرایزی مانند خشم و شهوت عمل می کند. عملکرد حیوان بر اساس غرایزش رقم می خورد، در حالی که انسان دارای قدرت انتخاب است و بر اساس اراده عمل می کند و این انتخاب باعث ساخته شدن و شکل گرفتن نفس او می شود.

      انسان شناسی غربی، انسان را حیوانی می داند که تحت کنترل غرایزش قرار دارد. مثلاً به نظر فروید غرایز شهوت و خشم بر انسان حاکم هستند و انسان حیوانی غیرمنطقی و در واقع، حیوان غیرقابل اعتماد است.

 



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 98/2/8:: 10:14 عصر     |     () نظر