انسان شناسی غربی
در غرب انسان به مثابه حیوانی است که قابلیت های بیشتری دارد
ارسطو انسان را حیوان ناطق و سیاستمدار می داند و فرانسوا دورتیه جامعه شناس فرانسوی، انسان را حیوان شگفت انگیز تلقی می کند. از نظر داروین هم انسان از نسل حیوانات دیگر است . در واقع، تلقی حیوانی از انسان به این معنی است که ماهیت اصلی انسان جسم او است و روح انسان اصالت ندارد.
یکی از مشکلات نگاه غربی به انسان این است که انسان را به صورت یک کل در نظر نمی گیرد و برای هر بعد وجود او اصالت قائل می شود. توضیح اینکه، همانطور که آب تشکیل شده از هیدروژن و اکسیژن ، ماهیتی متفاوت از هر یک از عناصر تشکیل دهنده خود دارد و دارای وجود متمایز و مختص به خود است، انسان هم گرچه از بعد جسمی تشکیل شده است و با حیوانات اشتراکاتی دارد، ولی به دلیل داشتن یک مؤلفه دیگر به نام روح وجود متمایزی کسب کرده است.
انسان در اسلام برخلاف انسان غربی که دچار گسستگی و تجزیه شده و بخش های مختلفی دارد، دارای یک فطرت یگانه بوده و از یکپارچگی و توحید ذاتی برخوردار است. نگاه توحیدی اسلام به انسان و معرفت توحیدی را در انسان شناسی اسلام می توان مشاهده کرد.
انسان شناسی دینی مستلزم نگاه جامع به انسان و در نظر گرفتن همه روابط اوست. در واقع، بدون در نظر گرفتن روابط چهارگانه انسان (رابطه با خود، دیگران، محیط و خداوند) به انسان شناسی صحیح دست یافت.
زندگانی چیست
زندگانی چیست جان منور داشتن
بوستان معرفت را تازه و تر داشتن
راه و رسم بندگی آموختن
در طریق حق توکل داشتن
هم به گاه خفتن و بنشستن و استادگی
یاد حق را در دل و جان داشتن
در همه ایام در اعمال خویش
در مسیر صلح قدم برداشتن
جان و دل در پرتو نور خدا
پر ز شور و پر ز عرفان داشتن
عاشق حق بودن و طی طریق
دم به دم با عاشقان سِر داشتن
کینه ها از باطل و از باطلان
آروزی دفع فتنه از جهان را داشتن
از برای جستن رشد و کمال
سر به تسلیم حقیقت داشتن
بهر تعظیم حقیقت در عمل
گام در راه شریعت داشتن
از برای بندگی و شکر خدا
یک نماز باخشوع و با ادب هم داشتن
پند من بشنو در این دنیای دون
رستگاری است عشق بر قرآن داشتن
با ولایت بودن و مولای حق
عشق سربازی مصلح داشتن
با تو گفتم ای برادر نکته ها
یار حق جو، به ز دنیا داشتن
کلمات کلیدی: زندگانی، زندگی، معرفت، حق، قرآن
تفکر نیازمند موضوع و مفهومی است که مورد بررسی قرار دهد و برداشت و نتایج مشخصی از آن به دست آورد
تفکر هم می تواند مثبت و سازنده باشد و هم منفی و مخرب،
یعنی نمی توان به طور مطلق گفت تفکر مفید و مطلوب است
برخی از مصداق های تفکر مثبت و نتایج آن در شکل مطرح شده است
کلمات کلیدی: تفکر، فکر خوب، فکر بد، مصداق های تفکر، مصادیق تفکر
هویت یعنی ویژگی خاص فرد. این ویژگی بر اساس فردی بودن یا اجتماعی بودن (در ارتباط با سایر عوامل) به انواع مختلف تقسیم می شود.
مهارت های زندگی از دیدگاه غرب
ترجمه این نمودار فوق در ادامه آمده است:
مهارت های زندگی از دیدگاه اسلام
در اسلام مهارت های زندگی در چهارچوب روابط چهارگانه و ایمان تعریف می شوند. از آنجا که ایمان دارای سه بعد شناختی، عاطفی و هیجانی و عملی است می توان مهارت های زندگی را مطابق جدول زیر مطرح نمود:
کلمات کلیدی: مهارت های زندگی، روابط چهارگانه
روابطه چهارگانه انسان عبارتند از :
1- رابطه با خود
2- رابطه با دیگران
3- رابطه با محیط
4- رابطه با خداوند
همچنین ملاک های نابهنجاری عبارتند از:
در تعریف روانشناسی دین آمده است:
روانشناسی دین از شاخههای تحقیقات علمی است که به بررسی دین میپردازد. این علم به بررسی وضعیتهای روانشناسانه در جامعه، وجدان گروهی و فردی که در ایجاد، توسعه، کارکرد و از بین رفتن یک دین موثر است میپردازد. همچنین محتوی ساختار و جهت گیری این پدیدهها و جایگاه و نقششان در خود دین و زندگی خارج از دین مورد علاقه این علم است. کار اصلی روانشناسی دین تعریف و توضیح جامعه شناسانه-روانشناسانه از پدیدههای دینی است.
آنچه روشن است اینکه:
1- علم مدرن مبتنی بر تحقیق و آزمایش و تجربه گرایی است و نمی تواند دین را که ماورای ماده و غیرمادی است بررسی کند.
2- دین دارای اصول سه گانه ای است (توحید، نبوت و معاد) که روانشناسی کمترین اهمیتی به آنها نمی دهد.
3- روانشناسی به مطالعه روان انسان می پردازد نه پدیده های غیر انسانی مانند دین یا علم که فاقد روان هستند. پدیده های غیرانسانی در محدوده روانشناسی قرار ندارند و مطالعه آنها در روانشناسی به معنای مطالعه افراد دارای آنها است مانند افراد دیندار یا عالم. بنابراین، روانشناسی دینداران مورد مطالعه قرار می گیرد نه روان شناسی دین.
او بر اساس تحقیقات ضمیر ناخودآگاه 90% و ضمیر خودآگاه 10% از ذهنانسان را می گیرند و می گفت که اکثراً بیماری ها از جمله دین در ناخودآگاه هستند و البته اکثراً بر پایه سر کوب میل جنسی شکل می گیرد.او هنر ، شعر و باور های دینی را ناشی از سرکوب و عقده های سر کوب میل جنسی را می داند در حالی که هیچ یک وجود خارجی ندارند.هنر در سرکوب رشد می کند و معمولاً ناشی از سرکوب و عدم آزادی بیان در جامعه بوجود می آید(مثلاً شوروی نمونه تاریخی آن است).رجوع به باورهای دینی که وجود خارجی ندارند نیز ناشی از سرکوب احساسات در کودکی ست.احساس گناه ، امنیت و خشنودی در سایه اطاعت از خداوند مسائلی هستند که در کودکی پایه گذاری می شوند و افراد غالباً تا آخر عمر آن هارا تغییر نمیدهند.به طور کلی جامعه در مورد ابراز احساس جنسی مشکل دارد و آن را زشت می داند در نتیجه به بیماری های روانی کمک می کند و در این نوع جوامع دین رشد بیشتری دارد.دین گرایان برای دفاع از دین که به طور معمول تنها دغدغه فکری شان در تاریخ است و افکارشان را با دین همساز می کنند ، با فروید مخالفت کرده و او را به اعتقاد به آزادی کامل جنسی متهم کردند ولی فروید فقط یک دانشمند بود وآن را رد کرد.و خود فروید هم به اخلاقیات پایبند بود.
ایراد دیگر فروید به دین که قبلاً توسط فلاسفه قبل مانند اسپینوزا[2] مطرح شده بود ، این بود که فروید دین را نوعی دفاع ذهنی در برابر پدیده های طبیعی مثل مرگ ، بلایای طبیعی و... که انسان های بدوی تا انسان های امروزی به آن پناه می بردند.البته دین گرایان نیز استدلال می کنند که مسائل فلسفی و حتی تا حدی علمی برای وجود خدا مطرح شده و ریشه دین در مشکلات روانی نیست و به آثار فلاسفه از یونان باستان و چین باستان تا ابن سینا و بسیاری از فلاسفه امروزی مراجعه می کنند.در مورد استدلال های علمی باید گفت مطلقاً هیچ شاهدی نیست به طوری حتی انشتین هم به این مسئله اعتراض می کنند[3] و اکثر دانشمندان مدرن کاملاً بی دین هستن.در مورد فلسفه نیز دین عقب نشینی های شدیدی در مقابل تجربه گرایی و فلسفه مدرن داشته به طوری که دانشمندان و فیلسوفان ادیان را مرده به حساب می آورند.گرچه ادعای دین گرایان برمبنای تاریخ فلسفه درست است.ولی ادعای مخالف بر آن این است که ادیان بسیار تاریخی تر از تاریخ فلسفه اند.امروزه در علم ، تاریخ به ویژه تاریخ باستان و فلسفه با فروید موافق هستند.
او می گفت دین یک بیماری عصبی جمعی است.استدلال او به طور خلاصه این گونه است:
کودک بر پدر تکیه می کند،بزرگسالان به خدا که این مطلب در امتداد نظر او یعنی دفاع ذهنی در برابر پدیده های طبیعی است.به هر حال احساس گناه و حرمت خدا که در نهایت باعث تسلیم در برابر خدا می شود راریشه در عقده ادیپ می داند.
از نظر فروید ، دین خطرناک است زیرا:
1.به تقدیس و درست جلوه دادن و مطالب غلط و ایجاد احساسات نادرست و منفی کمک می کند.
2. دین که همان باور به یک توهم در ذهن انسان ، مانع رشد فکری و تفکر انتقادی می شود که در دین همیشه از این مطالب نکوهش شده است و بر دیگر حوزه های فکری اثر می گذارد زیرا دین اصولاً در مورد همه چیز اذهان نظر کرده.تفکر انتقادی موجب فقر خرد در انسان می شود.تفکر باید آزاد باشد.فروید مستقیماً دین را عامل عقب ماندگی انسان ها در طی این قرون می داند.باگسترش روشنگری در اروپا دانش گسترش یافت به طوری که در بازده بسیار کوتاهی تولید دانش و خرد به چنین برابر خود رسید که ناشی از سکولار کردن علم توسط گالیله شروع شد و در فلسفه از اسپینوزا یا دکارت به بعد شروع می شود.به طور خلاصه باور دینی موجب تحقیر خرد می شود.یکی ازعلت های عقب افتادگی در ملل جهان سومی ، دین است که جمله معروف کارل مارکس در این باره معوف است:دین افیون ملت هاست.
3.دیناخلاق را بر پایه های متزلزل قرار می دهد.اگر اعتبار هنجار های اخلاقی بر معیار اطاعت با عدم اطاعت از خدا باشد با اطاعت با عدم اطاعت از خدا تقویت یا سست خواهند شد.به همین دلیل عقب نشینی دین باعث کم رنگ شدن اخلاق خواهد شد که امروزه بسیاری از فلاسفه مانند ریچارد داوکینز این مطلب فروید را قبول ندارند.
رابطه فروید با خواهر زنش
کارل یونگ این شایعه را مبنی بر رابطه داشتن فروید با خواهر زنش را پخش کرد. مینا برنایز در سال 1896 بعد از مرگ نامزدش به خانه فروید در شاره 19 برگاس نقل مکان کرده بود. بررسی سوئیس هتل لانگ در سال 2006 نشان میدهد که فروید در مورخه 13 اگوست 1898 در آنجا با یک خانم که زنش نبوده است اقامت داشته. بعدها توسط تعدادی از محققان درباره? فروید درستی شایعات تا حدودی مورد تأیید واقع شد. پیتر گی که قبلاً در مورد این شایعات تردید داشت نظر خود را عوض کرد و احتمال وجود رابطه بین آن دو را تأیید کرد.[14] بر اساس تحقیقات تاریخی و تحلیل نوشتههای مربوط به فروید پیتر جی به این نتیجه رسید که در طی رابطه این دو، برنایز یک سقط جنین داشته است. 1
—------------------
1 "Freud, Minna Bernays and the Conquest of Rome: New Light on the Origins of Psychoanalysis", The New American Review, Spring/Summer 1982, pp. 1-23
کلمات کلیدی: فروید، انکار خدا، فروید ملحد، فروید منکر خدا