انسان شناسی؛ علم توصیفی یا دستوری
آنچه امروز به نام علم سایکولوژی مطرح است، بیشتر به دنبال هست شناسی انسان بوده و می خواهد انسان را آنگونه که هست بشناسد. سوال مطرح این است که آیا روان شناسی یک علم توصیفی است یا یک علم دستوری؟
پاسخ این سوال در غرب به صورت هست شناسی انسان مطرح است، ولی در انسان شناسی دینی، مجموعه ای از حدود و بایدها و نبایدها برای او تعریف می شود و تشویق می شود در این مسیر مشخص حرکت کند و نسبت به انحراف و فاصله گرفتن از این مسیر، هشدار داده می شود.
تعریف هدف به معنی ارائه یک چشم انداز بوده و در نتیجه، نیازمند نقشه راه و مأموریتی برای رسیدن به آن چشم انداز و آرمان است. در واقع، آرمان گرایی سبب امیدبخشی به انسان شده و انگیزه تلاش و تحرک به او می دهد.
نگاه توصیفی به انسان به معنی فقدان چشم انداز گرایی و در نظر نگرفتن هدف روشن از انسان است. نداشتن چشم انداز و آرمان، منجر به مرگ معنا و ایجاد پوچی و ناامیدی می شود.
سایکولوژی یک علم تجربی و توصیفی است و بایدها و نبایدها را مطرح نمی کند. لذا، نمی تواند برای انسان امیدبخش باشد.
در مقابل، روان شناسی، به عنوان یک علم دینی، آرمان گرا بوده و چشم انداز مطلوبی را ارائه می کند و در مسیر دستیابی به آن بایدها و نبایدهایی را مطرح می کند (حلال و حرام یا واجب و حرام).
سلامت روان
جهت دستیابی به سلامت روان، باید تعریف روان و نیازهای روانی به درستی مشخص شود و نیازهای روانی تبیین گردیده و با رفع آن نیازها سلامت روان محقق شود.
روان یکی از پرکاربردترین و در عین حال، مبهم ترین واژه هاست که بحث های زیادی را به خود اختصاص داده است. روان که در عربی به آن روح گفته می شود و در قرآن فطرت مطرح شده است، حاصل مجموعه ای متشکل از شناخت ها، گرایش ها و اعمال و رفتار است که جهت گیری کلی زندگی فرد را مشخص می کند. این واژه را مترجمان به غلط، در برابر psyche انگلیسی قرار داده اند، در حالی که psychology علم شناخت رفتار (رفتارشناسی) تلقی می شود!
طبق افسانه های یونانی سایکه یا پسوخه زنی زیبا است که در تعامل عاشقانه یا به عبارت صحیح تر نفسانی و شهوانی با کیوپید (cupid) پسر ونوس (venus)، الهه عشق و زیبایی است و می تواند آزمون هایی را که برای رسیدن به کیوپید در مقابلش قرار می گیرند، حل کند. این افسانه از داستان یوسف و زلیخا اقتباس شده است. بر اساس این داستان، می توان سایکولوژی را به نوعی شناخت سایکه و امیال او جهت دست یافتن به کیوپید دانست، یعنی نفسانیات شناسی و شهوت شناسی!
سایکه و کیوپید (psyche & cupid)
نگاه غرب به سلامت روان، ناقص و مخدوش است و همه جوانب آن را در برنمی گیرد . مثلا سازمان جهانی بهداشت سلامت روانی را «شناختن توانایی های خود و داشتن توانایی مقابله با استرس های روزمره و مشاکرت مفید در فعالیت های اجتماعی» تعریف می کند و یا گلدشتاین آن را «تعادل بین اعضاء و محیط جهت رسیدن به خودشکوفایی» می داند. در این تعریف ها، رابطه با خداوند نادیده گرفته شده و به این نیاز اصلی توجه نمی شود.
نیازهای روانی
نیازهای روانی بر اساس تعامل با مؤلفه های چهارگانه رابطه با خود، دیگران، محیط و خداوند شکل می گیرند. برخی از نیازها نیز جنبه عمومی داشته و به شکل کلی مدنظر قرار می گیرند، مانند تفکر و تعقل، یافتن معنای زندگی و خلقت جهان، واقع بینی، حق گرایی، ...
نیازهای روانی با توجه به روابط چهارگانه به چهاردسته تقسیم می شوند:
1- نیازهای مربوط به ارتباط با خود
2- نیازهای مربوط به ارتباط با دیگران
3- نیازهای مربوط به ارتباط با محیط (طبیعت)
4- نیازهای مربوط به ارتباط با خداوند
نوع ارتباط انسان با پدیده های مختلف، در عین حال که یک امر گریزناپذیر است، به عنوان یک نیاز ضروری مطرح بوده و خدشه در هر یک از این روابط، باعث مخدوش شدن سلامت روان می شود. می توان گفت یکی از مهمترین ملاک های سلامت روان رفع سالم نیازهای روانی است. در این روابط، بر اساس نوع انتخاب انسان، هویت او شکل می گیرد و شاکله خاصی پیدا می کند.
برخی از نیازهای انسان در هر حوزه عبارتند از:
1- نیازهای مربوط به ارتباط با خود
- خودشناسی و کسب هویت فردی و شغلی (من کیستم)
- کرامت نفس (احساس ارزشمندی یا ارزشمند دانستن خود)
2- نیازهای مربوط به ارتباط با دیگران
- هویت خانوادگی و قومی و ملی، احساس تعلق و همبستگی با دیگران
- انس و محبت دوطرفه، عشق ورزی
- تعامل با دیگران و کمک متقابل و احساس امنیت ناشی از آن
- هویت جنسی و رفع نیازهای جنسی در چهارچوب رابطه زناشویی
- داشتن خانواده (همسر و فرزندان) و رفع نیازهای جنسی، عاطفی و تعلق داشتن
- هویت شغلی
3- نیازهای مربوط به ارتباط با محیط (طبیعت)
- بهره مندی از امکانات ضروری زندگی
- لذت بردن از زیبایی های طبیعت
- معنادار دانستن پدیده های خلقت و تلاش برای کشف روابط پدیده ها و به کار بردن در زندگی (آیه شناسی)
4- نیازهای مربوط به ارتباط با خداوند
- ایمان به متعلقات هفتگانه (خدای مهربان و مقتدر، غیب، ملائکه، پیامبران، کتاب آسمان، آیات، معاد)
- هدفمند و حکیم دانستن خداوند
- تکیه بر خداوند و وکیل قرار دادن او در زندگی
- اعتقاد به غیب و محدود نشدن به مسائل مادی
عدم رعایت ملاک های سلامت روان و رفع نیازهای روانی، سبب نابهنجاری و بیماری روانی می شود.
برخی از بیماری های روانی عبارتند از:
- کفر و شرک و نفاق
- عمل فاسد
- حق گریزی
- عدم واقع بینی
- بی هدفی
- علم گریزی
- عدم تعقل
- دعاگریزی
- بی تقوایی
دسته بندی اختلالات روانی
اختلالات روانی با توجه به روابط چهارگانه به چهاردسته تقسیم می شوند:
1- اختلالات مربوط به ارتباط با خود
2- اختلالات مربوط به ارتباط با دیگران
3- اختلالات مربوط به ارتباط با محیط (طبیعت)
4- اختلالات مربوط به ارتباط با خداوند
هر یک از این چهار دسته با توجه به سه بعد عاطفی/هیجانی، شناختی و رفتاری اختلالات مختلف را در بر می گیرند.
اختلالات مربوط به ارتباط با خود
1- بعد عاطفی/هیجانی
- خودشیفتگی
- نفرت از خود
2- بعد شناختی
- خودکم بینی
- خودبزرگ بینی (تکبر)
- خودستایی
- بی هویت بودن
3- بعد رفتاری (عملی)
- خودمحوری egocentrism
- خودآزارگری
اختلالات مربوط به رابطه با دیگران
1- بعد عاطفی/هیجانی
- نفرت بی مورد
- عشق یک طرفه
- وابستگی عاطفی
- ترس بی مورد
- حسادت
2- بعد شناختی
- خودکم بینی
- عدم وظیفه شناسی
3- بعد رفتاری (عملی)
- حق کشی
- همرنگی مخرب
اختلالات مربوط به رابطه با محیط (طبیعت)
1- بعد عاطفی/هیجانی
- بی علاقه بودن نسبت به طبیعت
- علاقه افراطی به محیط
2- بعد شناختی
- بی ارزش دانستن محیط
3- بعد رفتاری (عملی)
- اسراف و تبذیر
- عدم محافظت از محیط
- نابودی محیط زیست
اختلالات مربوط به رابطه با خداوند
- کفر و بی ایمانی (عدم ایمان به خداوند)
- شرک
- ناشکری
1- بعد عاطفی/هیجانی
- بی علاقه بودن نسبت به خدا
- نفرت
2- بعد شناختی
- فقدان خداشناسی
- شناخت های تحریف شده
- نیازمند دانستن خداوند
- اعتقاد به خدای ساعت ساز
3- بعد رفتاری (عملی)
- عدم عبادت خداوند
- انجام ندادن تکالیف شرعی (نماز، روزه، ...)
- عدم رعایت حدود الهی
سایکوتراپی؛ راه یا بیراهه
همانگونه که در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders) آمده است، سایکوتراپی (یا به اصلاح روان درمانی) نشانه شناختی است و به ریشه بیماری های روانی نمی پردازد. به همین دلیل این نوع درمان، همانند پزشکی مدرن، موقت بوده و برطرف کننده کامل اختلالات نیست. در واقع، دلیل اصلی ناکارآمدی سایکوتراپی، سطحی بودن آن و عدم رفع مشکلات به صورت اصولی است.
برای درمان بیماری های روانی، باید علت های بیماری مشخص شده و در درجه اول از آنها پیشگیری شود و در درجه بعد، روش های مناسب برای مقابله با آنها انتخاب شود
در کتاب توهم سایکوتراپی The Illusion of Psychotherapy، درمان اختلالات روانی به عنوان یک توهم مطرح شده است. در این کتاب، بهبود نسبی بیماری، ناشی از گذشت زمان و شرایط خاص زندگی و کنار آمدن فرد دانسته شده و سایکوتراپی نفی می شود.
درمان واقعی اختلالات روانی نیازمند شناخت دقیق علل اختلال و برخورد ریشه ای با آن است و با برطرف کردن نشانه های ظاهری، نمی توان انتظار بهبود واقعی بیماری را انتظار داشت.
لازم به ذکر است، منظور از اختلالات روانی، دسته بندی DSM نیست یا ICD (the International Statistical Classification of Diseases) اروپایی نیست، چرا که این دسته بندی ها مبتنی بر نشانه شناسی بوده و روابط چهارگانه (ارتباط با خود، دیگران، محیط و دیگران) را به شکل کامل پوشش نمی دهد.