سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ما را حقى است اگر دادند بستانیم و گرنه ترک شتران سوار شویم و برانیم هر چند شبروى به درازا کشد . [ و این از سخنان لطیف و فصیح است و معنى آن این است که اگر حق ما را ندادند ما خوار خواهیم بود چنانکه ردیف شتر سوار بر سرین شتر نشیند ، چون بنده و اسیر و مانند آن . ] [نهج البلاغه]
روان شناسی یا فطرت شناسی؛سایکولوژی خوانده پشیمان

بزرگ ترین بیماری روانی

بزرگترین بیماری روانی کفر و بی ایمانی است. کسی که به خداوند ایمان ندارد، دچار مشکلات روانی متعددی است.

از آنجا که واقع بینی و حق طلبی نشانگر سلامت روانی هستند، کسی که از واقعیت و حقیقت فاصله بگیرد دچار بیماری های روانی متعددی می شود که توهم یکی از آنها است.

می توان برای یافتن بیماری های روانی، ملاک های سلامت روان را فهرست نمود و در مقابل آن یک یا چند بیماری روانی برشمرد. مثلا واقع بینی یا عدم واقع بینی، حق پذیری یا حق گریزی، خودشناسی یا جهل نسبت به خود، خداشناسی یا خدانشناسی و ...



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 97/7/21:: 6:40 صبح     |     () نظر

تثلیث در سایکولوژی

تثلیث به معنای سه گانگی است و منظور از معرفت تثلیثی معرفتی است که مبتنی بر سه گزاره مجزا شکل گرفته است و وحدت معنا و یکپارچگی و توحید معرفتی ایجاد نمی کند. این امر را به وضوح می توان در تثلیث مسیحیت تحریف شده مشاهده نمود. یعنی در کنار خدای خالق، دو خدای دیگر قرار دادن و برای او شریک قائل شدن.

در قرآن تثلیث نسبت به خداوند و شرک ورزی شدیدا نهی شده است (لاتقولوا ثلاثه) و به عنوان یک ظلم عظیم تلقی می شود (ان الشرک لظلم عظیم). به همین شکل، شرک در معرفت نیز مورد نهی قرار گرفته و باید از آن پرهیز شود (معرفت شرک آلود به جای معرفت توحیدی).


لا تقولوا ثلاثه (نگویید سه تا)

نگویید سه تا (تثلیث)

یا أَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ رَسُولُ اللَّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْیمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَیرًا لَکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ یکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ (سوره نساء، آیه 171)



شرک؛ ظلم عظیم

شرک؛ ظلم عظیم


وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یعِظُهُ یا بُنَی لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (سوره لقمان، آیه 13)


تثلیث (سه گانگی) در مسیحیت

تثلیث نسبت به خداوند در مسیحیت (شریک قائل شدن برای خداوند)




 

تثلیث (سه گانگی)

تثلیث در مسیحیت (پدر، پسر، روح القدس)




تثلیث (سه گانگی)

تثلیث در مسیحیت (پدر، پسر، روح القدس)


 

 

تثلیث در مسیحیت، مصر باستان و هند

تثلیث در مسیحیت، مصر باستان و هند

 

تثلیث در مصر، یونان، هند و مسیحیت

تثلیث در مصر، یونان، هند و مسیحیت

 

 

 

علوم انسانی غربی بر اساس تثلیث شکل گرفته و شرک را در حوزه های مختلف تسری داده است. در سایکولوژی نظریه فروید به روشنی تثلیث نسبت به ماهیت انسان است و با نادیده گرفتن فطرت یکپارچه انسان، شخصیت انسان را به 3 بخش تقسیم می کند و بخش اید یا غریزه حیوانی را در جایگاه برتر نسبت به دو بعد دیگر یعنی ایگو و سوپرایگو تلقی می کند!

تثلیث در نگاه فروید:

1- اید (نهاد یا غریزه) ID

2- ایگو (من) Ego

3- سوپرایگو (من برتر)Superego

 


 

تثلیث در نظریه فروید (اید، ایگو، سوپرایگو)

تثلیث در نظریه فروید (اید، ایگو، سوپرایگو) و اسکینر (انتخاب طبیعی، رفتاری، کلامی)



 

تثلیث در نظریه فروید

تثلیث در نظریه فروید (اید، ایگو، سوپرایگو)



تثلیث در حقوق (قوای سه گانه مونتسکیو)

 

تثلیث در مورد خداوند و نظریه تثلیثی مونتسکیو در قوای سه گانه (مجریه، مقننه، قضائیه)

از آنجا که سایکولوژی از فلسفه و فیزیولوژی نشأت گرفته است، بررسی فلسفی و تأثیرات آن بر سایکولوژی حائز اهمیت است. تثلیث و معرفت شرک آلود در فلسفه نیز رسوخ کرده و سبب مخدوش شدن فهم شده است.

 

تثلیث یونانی و مصری و درخت فلسفه

تثلیث یونانی و مصری و درخت فلسفه


مثلا نظریه هگل در مورد تز، آنتی تز و سنتز به عنوان یک تثلیث در معرفت و فهم مطرح است.

تثلیث در نظریه هگل (تز، آنتی تز، سنتز)

تثلیث در نظریه هگل (تز، آنتی تز، سنتز)

 



تثلیث در نظریه هگل 

تثلیث در نظریه هگل (تز، آنتی تز، سنتز)




نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 97/7/11:: 7:40 عصر     |     () نظر

فیلسوفان؛ پدران سایکولوژی: دیوید هیوم

از آنجا که سایکولوژی ریشه در فلسفه و اندیشه های فیلسوفان دارد، لازم است برای فهم دقیق سایکولوژی و نظریات آن، با فیلسوفان تأثیر گذار و اندیشه های آنها آشنا شویم.


دیوید هیوم (David Hume) ‏ (7 مه 1711–25 اوت 1776: ملحد

هیوم از فیلسوفان اسکاتلندی و از پیشروان مکتب تجربه گرایی بود. تقریباً همه فیلسوفان بر این اتفاق نظر دارند که او بزرگ‌ترین فیلسوف تاریخ بریتانیا و مکتب تجربه‌گرایی بوده‌است. زمانی که به الحاد متهم شد گفت: باید بگویم که کفر خود را می‌پذیرم (فلسفه به زبان آدمیزاد، فصل تاریخ فلسفه آشنایی با هیوم(hume in 90 minutes) ترجمه شهرام حمزه‌ای نویسنده: پل استراترن (از استادان ریاضی یکی از دانشگاه بریتانیا)، چاپ علامه حلی، چاپ1390)

در کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت درباره مرگ هیوم آمده‌است:

       در آستانه مرگ هیوم، بازول با سماجت پرسید که آیا اکنون به زندگی دیگر اعتقاد دارد؟ هیوم پاسخ داد: اندیشه‌ای نابخردانه‌تر از ابدیت انسان نمی‌شناسم. بازول مداومت کرد و بازپرسید که آیا اعتقاد به زندگی اخروی دلخوش‌کننده نیست؟ هیوم پاسخ داد: ابداً، بسیار اندوه بار است. این بار زنش نزد او آمد و خواهش کرد به خدا معتقد شود او را به شوخی از سر باز کرد. بارها این کار تکرار شد و هیوم امتناع کرد؛ چند لحظه بعد درگذشت.


      قبول نکردن دین و سرباز زدن از پذیرفتن عقاید دینی اوایل (زمان پیغمبران) معمولاً به خاطر توجیه ناپذیر بودن یا مسخره بودن معجزات بوده‌است، اما امروزه گمان نمی‌کنم که شخص خردمندی بتواند حتی یک دلیل مناسب برای توجیه دین داشته باشد (The philosophical works of david hume Edinburgh, United Kingdom edited by william tait printed in London)


     در کتاب مقدس تناقضات زیادی وجود داشته‌است. یکی از دلایل آن تجزیه? آن پس از مرگ مسیح و بازنویسی آن توسط تعداد زیادی از انسان‌ها (حواریون) است. اما مسئله اصلی این نیست؛ وقتی یک حس قوی برای انسان وجود دارد، انسان آن را رها نمی‌کند و دنبال حس ضعیف تر مثلاً آثار باستانی و تاریخی نمی‌رود یا کتب مقدس که سرشار از تعارض و تناقض هم هستند؛ لذا توقع مذاهب از من برای پیروی از آنها، بسیار خودخواهانه و غیر محترمانه است و من تنها راه را برای رستگاری ام «آموزش بر مبنای خرد و شواهد» می‌دانم تا به واسطه? آن سلطه? خرافات را از زندگی ام برای همیشه برچینم و خاتمه دهم.


       اگر به تاریخ بشر بنگریم «قانون» چیزی متغیر بوده‌است. هرچند ترم‌های ثابت هم در آن وجود داشته که آن را کنترل کرده‌است. اما اوضاع وخیم تجاری، جنگ یا مذاهب متغیر در کشورها، آب و هوا و مخصوصاً اخلاق حاکم بر اکثریت مردم، همه و همه باعث تغییر قوانین شده‌اند.


       هیوم در کتاب تاریخ طبیعی دین، منشأ پیدایش توحید در میان بشر را «عقل» و پیدایش شرک را ناشی از «ترس» (و برخی دیگر از غرایز) می‌داند (http://alavisereshki.ir/portal.aspx?PID=71253&CULTCURE=Persian&PageSize=1&PageIndex=1&CASEID=54701)

هیوم بر کانت تأثیر بسیاری گذاشت. این جمله معروف کانت نشانگر این تأثیر عمیق است: هیوم من را از خواب جزم اندیشم بیدار کرد.



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 97/7/11:: 9:42 صبح     |     () نظر

سایکولوژیست های بدکردار (1)

کسانی که فلسفه می خوانند با انگاره جدا کردن اثر از پدیدآورنده آشنا هستند. گفته می شود که زندگی شخصی فیلسوفان هیچ ارتباطی با آثار آنان ندارد. اکنون، دو نویسنده انگلیسی به نام نایجل راجرز و مل تامپسون، با انتشار کتابی به نام فیلسوفان بدکردار این انگاره را در هم ریخته اند. راجرز و تامپسون می گویند، فلسفه هر فیلسوف، نه تنها به زندگی او مربوط می شود، بلکه واکنشی به زندگی شخصی اوست، چنانکه نیچه می گوید: «هر فلسفه بزرگ اعتراف بنیانگذار آن و مجموعه‌ای از افشاگری‌های غیر داوطلبانه از خاطرات شخصی است».

منطقی است از فیلسوفان انتظار داشته باشیم که رفتار منطقی‌تر و موقرتری داشته باشند که نشان دهد آنها خود تا حدی به آنچه می‌گویند عمل می‌کنند. واژه «فیلسوف» به معنای دوستدار خرد است که به معنی این است که فیلسوف باید به صورت بی غرضانه به دنبال خیر و حقیقت باشد.

اما، راجرز و تامپسون با مطالعه 8 فیلسوف بزرگ و تاثیر گذار در تاریخ بشر، ژان ژاک روسو، آرتور شوپنهاور، فردریش نیچه، برتراند راسل، لودویگ ویتگنشتاین، مارتین هایدگر، ژان پل سارتر و میشل فوکو، نشان داده اند که زندگی فلسفی، جز در موارد خاص، نه تنها یک زندگی پرشکوه و درخشان نیست، بلکه می تواند گردابی باشد که فیلسوف و هر کسی که به او نزدیک است را در کام خود برد.


کتاب فیلسوفان بدکردار

کتاب فیلسوفان بدکردار (Philosophers behaving badly)

این کتاب با کنکاشی در زندگی خصوصی و اجتماعی هشت فیلسوف برجسته، نشان می دهد که آنچه فیلسوفان به عنوان چهارچوب های ذهنی و نظری ارائه می کنند تا حدود زیادی واکنش به پیچیدگی های روانی و شخصیتی آن ها دارد.


کتاب فیلسوفان بدکردار

کتاب فیلسوفان بدکردار (Philosophers behaving badly)

بنابراین، استدلال نایجل راجرز و مل تامپسون این است که نگاه ذات گرایانه به فلسفه و جدا کردن اثر از پدیدآورنده، کاری گمراه کننده است.


کتاب فیلسوفان بدکردار

کتاب فیلسوفان بدکردار (Philosophers behaving badly)

این امر در مورد سایکولوژیست ها (یا به اصطلاح غلط روان شناسان!) هم صادق است و می توان نظریات آنها را بازتابی از زندگی آنها دانست.

همانند کتاب فیلسوفان بدکردار، می‌توان کتاب مفصلی در مورد سایکولوژیست‌های بدکردار تهیه کرد. در ادامه ویژگی های برخی از سایکولوژیست ها مطرح می شود.


اریک فروم (1980-1900): ملحد

فروم در فرانکفورت آلمان در یک خانواده یهودی سنت گرا به دنیا آمد. پدر او بازرگان، پدربزرگش خاخام و عموی مادرش محقق مشهور تلمود (نوشته هایی درباره قوانین و سنت های یهود) بود. فروم در کودکی به مطالعات مذهبی اش وفادار بود. شور معنوی عهد قدیم تأثیر عمیقی بر او داشت. او همچنین تحت تأثیر سنت عقل و خرد یهودی و دشواری های عضو یک گروه اقلیت بودن، قرار داشت.

فروم بعدا تمام پیوندهای خود را مذهب سازمان یافته را قطع کرد و خودش را عارف الحادی نامید.

(کتاب نظریه های شخصیت، دوان شولتز و سیدنی آلن شولتز، ص 192)


اریک فروم ابتدا ادیان را به ادیان خودکامه و انسان‌گرا تقسیم می‌کند و بعد از توضیح هریک به سراغ منشأ دین می‌رود و اشاره می‌کند که وجود دو نیاز عمده در انسان‌ها، باعث پدید آمدن گرایش بشر به دین شده‌است، که عبارت اند از:

  1. نگرش مشترک و همگانی: انسان‌ها برای به دست آوردن زندگی اجتماعی سالم و به دور از تنش، نیازمند وحدت در دیدگاه‌ها و نظریاتشان هستند. اگر در بین دیدگاه‌ها تشتّتِ آرا وجود داشته باشد، زندگی اجتماعی از هم می‌پاشد و افراد به تفاهم و ارتباط اجتماعی نمی‌رسند؛ ولی دین به پیروانش دیدگاه مشترک می‌دهد و مانع از هم پاشیدگی جامعه می‌شود.
  2. کانون احساس تعلّق مشترک: نیاز دیگر انسان این است که باید احساس تعلّق به جایی داشته باشد. انسان از آزادی مطلق وحشت دارد. چون اگر انسان آزادی مطلق داشته باشد، نسبت به هر کاری احساس مسئولیّت می‌کند و خود را نسبت به آن پاسخ‌گو می‌داند؛ ولی اگر خود را تابع حکم یک فرد یا گروهی خاص یا مجموعه دستورهای دینی و آیینی بداند، مسئولیّت‌ها را بر دوش آمر و ناهی می‌اندازد و خود را از مسئولیّت‌ها و جواب‌گویی به مسائل مختلف رها می‌سازد. انسان از آزادی می‌گریزد، چون می‌خواهد در دام مسئولیّت که لازمه? آزادی است نیفتد از آن‌جا که انسان همواره به سراغ کانون سرسپردگی و تعلّق می‌رود، بازار دیکتاتوری حاکمان بسیار رونق دارد. دیکتاتوری‌ها گرچه از انسان سلب آزادی می‌کنند، ولی از این نظر که بار مسئولیّت اعمال آن‌ها را بر دوش می‌گیرند، موجب سرسپردگی خواهند بود. سپس انسان برای توجیه این سرسپردگی، متوجّه دین می‌شود و بخش فقه و اخلاق، این کانون سرسپردگی را بیان می‌کند.

از طرف دیگر، ادیان دیکتاتور، چون احکام بیش‌تری دارند، این دو نیاز را بهتر و به خوبی تأمین می‌کنند؛ ولی ادیانِ انسان‌گرا گرچه به حق هستند، امّا در برابر ادیان دیکتاتور و خودکامه رونقی ندارند. در یک‌کلام، فروم ابراز می‌دارد که دین خاستگاه اجتماعی دارد، زیرا دین به انسان‌ها دید مشترک و حسّ تعلّق خاطر مشترک می‌دهد و هر اجتماعی به این دو عامل نیاز دارد؛ لذا دین در خدمت نیازهای جامعه است و برای تأمین بخشی از نیازهای انسان پدیدار شده‌است (شارما، رام نات، «فلسفه دین، حقایق و ابهام‌ها»، ترجمه بیژن بهادوروند، کیهان فرهنگی، سال 11، شماره 4 تیر 1373)

 



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 97/7/9:: 6:53 صبح     |     () نظر

رشته تحصیلی برخی از سایکولوژیست های بزرگ


بسیاری از سایکولوژیست های معروف (روان نشناسان)، رشته تحصیلی متفاوتی داشتند و سایکولوژی نخوانده اند. در ادامه رشته برخی از این سایکولوژیست ها آمده است:


زیگموند فروید: پزشکی (دانشگاه وین)

کارل یونگ: سایکایتری (به غلط روان پزشکی ترجمه شده است) (دانشگاه بازل)

آلفرد آدلر: پزشکی، چشم پزشکی (دانشگاه وین)

کارن هورنای: پزشکی (دانشگاه برلین)

اریک فروم: دکترای جامعه شناسی (دانشگاه هادلبرگ)

هنری موری: فوق لیسانس زیست شناسی، دکترای زیست شیمی (دانشگاه کمبریج)

ریموند کتل: لیسانس شیمی و فیزیک، دکترای سایکولوژی

کارل راجرز: کشاورزی، الهیات، دکترای سایکولوژی

جورج کلی: لیسانس فیزیک و ریاضیات، فوق لیسانس جامعه‌شناسی پرورشی، دکترای سایکولوژی

ژان پیاژه: دکترای علوم طبیعی (زیست شناسی و جانورشناسی)

اسکینر: لیسانس زبان انگلیسی، دکترای سایکولوژی (دانشگاه هاروارد)

اریک اریکسون: دیپلم



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 97/7/6:: 7:58 صبح     |     () نظر

سایکولوژی؛ علم زیست شناختی

سیستم مشترک طبقه بندی دانشگاهی (JACS یا Joint Academic Coding System) معرفی کننده شاخه‌های علم در انگلیس است و توسط دو مرکز یوکاس (UCAS) و هِسا (HESA)، به عنوان دو بال اصلی رصد و کنترل وضعیت نظام آکادمیک انگلیس، ارائه می‌شود.

طبق این طبقه بندی، سایکولوژی در طبقه علوم زیستی (Biologic) و با کد C800 قرار می گیرد (کد C مربوط به علوم زیست‌شناختی است).

علوم بایولوژیک، علومی هستند تجربی (Emperical) و آزمایشگاه (Experimental) که به رفتارها و وضعیت زیستی جسم انسان می‌پردازن.

در واقع، سایکولوژی به عنوان شاخته ای از زیست شناسی، به بررسی روان نمی پردازد و ترجمه سایکولوژی به روان شناسی نادرست است و می توان آن را به عنوان خیانتی تلقی کرد که موجب گمراهی و انحطاط جامعه شده است

در سیستم طبقه بندی علوم انگلیس سایکولوژی علم بیولوژِیک است نه روان شناسی

سایکولوژی؛ علم زیست‌شناختی (سیستم طبقه بندی علوم انگلیس)


سایکولوژی؛ شاخه ای از زیست‌شناسی

سایکولوژی؛ مطالعه فرایندهای رفتاری و ذهنی که ممکن است شامل مطالعه مغز، حس‌ها و مبانی زیست‌شناختی و فیزیکی رفتار شود

 

غرب مدرن معنویت را هم به عنوان ساینس تلقی می کند و آن را در ارتباط با خداوند نمی داند. برای نمونه، در دیالوگی از قسمت نخست سریال 12 میمون (12 Monkeys) کاترینا جونز به جیمز کول می‌گوید:

«اسپیریچوالیتی، فقط ساینس است. ما هنوز نفهمیدیم! - Spirituality is just science. we don’t understand yet.»

این دیالوگ، در سال 2043 گفته می‌شود! بشر جدید، همه چیز را در ساینس می‌بیند و حتی معتقد است که ساینس، همان معنویت و روحانیت است و قرار است در سال‌های 2045 تا 2050، حتی مرگ را هم درمان کند!

فیلم 12 میمون (12Monkeys)

فیلم 12 میمون



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 97/7/6:: 7:28 صبح     |     () نظر