سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سه چیز عامل دوستی است : خوش خویی، ملایمت نیکو و فروتنی . [امام علی علیه السلام]
روان شناسی یا فطرت شناسی؛سایکولوژی خوانده پشیمان

سایکولوژیست های بدکردار (1)

کسانی که فلسفه می خوانند با انگاره جدا کردن اثر از پدیدآورنده آشنا هستند. گفته می شود که زندگی شخصی فیلسوفان هیچ ارتباطی با آثار آنان ندارد. اکنون، دو نویسنده انگلیسی به نام نایجل راجرز و مل تامپسون، با انتشار کتابی به نام فیلسوفان بدکردار این انگاره را در هم ریخته اند. راجرز و تامپسون می گویند، فلسفه هر فیلسوف، نه تنها به زندگی او مربوط می شود، بلکه واکنشی به زندگی شخصی اوست، چنانکه نیچه می گوید: «هر فلسفه بزرگ اعتراف بنیانگذار آن و مجموعه‌ای از افشاگری‌های غیر داوطلبانه از خاطرات شخصی است».

منطقی است از فیلسوفان انتظار داشته باشیم که رفتار منطقی‌تر و موقرتری داشته باشند که نشان دهد آنها خود تا حدی به آنچه می‌گویند عمل می‌کنند. واژه «فیلسوف» به معنای دوستدار خرد است که به معنی این است که فیلسوف باید به صورت بی غرضانه به دنبال خیر و حقیقت باشد.

اما، راجرز و تامپسون با مطالعه 8 فیلسوف بزرگ و تاثیر گذار در تاریخ بشر، ژان ژاک روسو، آرتور شوپنهاور، فردریش نیچه، برتراند راسل، لودویگ ویتگنشتاین، مارتین هایدگر، ژان پل سارتر و میشل فوکو، نشان داده اند که زندگی فلسفی، جز در موارد خاص، نه تنها یک زندگی پرشکوه و درخشان نیست، بلکه می تواند گردابی باشد که فیلسوف و هر کسی که به او نزدیک است را در کام خود برد.


کتاب فیلسوفان بدکردار

کتاب فیلسوفان بدکردار (Philosophers behaving badly)

این کتاب با کنکاشی در زندگی خصوصی و اجتماعی هشت فیلسوف برجسته، نشان می دهد که آنچه فیلسوفان به عنوان چهارچوب های ذهنی و نظری ارائه می کنند تا حدود زیادی واکنش به پیچیدگی های روانی و شخصیتی آن ها دارد.


کتاب فیلسوفان بدکردار

کتاب فیلسوفان بدکردار (Philosophers behaving badly)

بنابراین، استدلال نایجل راجرز و مل تامپسون این است که نگاه ذات گرایانه به فلسفه و جدا کردن اثر از پدیدآورنده، کاری گمراه کننده است.


کتاب فیلسوفان بدکردار

کتاب فیلسوفان بدکردار (Philosophers behaving badly)

این امر در مورد سایکولوژیست ها (یا به اصطلاح غلط روان شناسان!) هم صادق است و می توان نظریات آنها را بازتابی از زندگی آنها دانست.

همانند کتاب فیلسوفان بدکردار، می‌توان کتاب مفصلی در مورد سایکولوژیست‌های بدکردار تهیه کرد. در ادامه ویژگی های برخی از سایکولوژیست ها مطرح می شود.


اریک فروم (1980-1900): ملحد

فروم در فرانکفورت آلمان در یک خانواده یهودی سنت گرا به دنیا آمد. پدر او بازرگان، پدربزرگش خاخام و عموی مادرش محقق مشهور تلمود (نوشته هایی درباره قوانین و سنت های یهود) بود. فروم در کودکی به مطالعات مذهبی اش وفادار بود. شور معنوی عهد قدیم تأثیر عمیقی بر او داشت. او همچنین تحت تأثیر سنت عقل و خرد یهودی و دشواری های عضو یک گروه اقلیت بودن، قرار داشت.

فروم بعدا تمام پیوندهای خود را مذهب سازمان یافته را قطع کرد و خودش را عارف الحادی نامید.

(کتاب نظریه های شخصیت، دوان شولتز و سیدنی آلن شولتز، ص 192)


اریک فروم ابتدا ادیان را به ادیان خودکامه و انسان‌گرا تقسیم می‌کند و بعد از توضیح هریک به سراغ منشأ دین می‌رود و اشاره می‌کند که وجود دو نیاز عمده در انسان‌ها، باعث پدید آمدن گرایش بشر به دین شده‌است، که عبارت اند از:

  1. نگرش مشترک و همگانی: انسان‌ها برای به دست آوردن زندگی اجتماعی سالم و به دور از تنش، نیازمند وحدت در دیدگاه‌ها و نظریاتشان هستند. اگر در بین دیدگاه‌ها تشتّتِ آرا وجود داشته باشد، زندگی اجتماعی از هم می‌پاشد و افراد به تفاهم و ارتباط اجتماعی نمی‌رسند؛ ولی دین به پیروانش دیدگاه مشترک می‌دهد و مانع از هم پاشیدگی جامعه می‌شود.
  2. کانون احساس تعلّق مشترک: نیاز دیگر انسان این است که باید احساس تعلّق به جایی داشته باشد. انسان از آزادی مطلق وحشت دارد. چون اگر انسان آزادی مطلق داشته باشد، نسبت به هر کاری احساس مسئولیّت می‌کند و خود را نسبت به آن پاسخ‌گو می‌داند؛ ولی اگر خود را تابع حکم یک فرد یا گروهی خاص یا مجموعه دستورهای دینی و آیینی بداند، مسئولیّت‌ها را بر دوش آمر و ناهی می‌اندازد و خود را از مسئولیّت‌ها و جواب‌گویی به مسائل مختلف رها می‌سازد. انسان از آزادی می‌گریزد، چون می‌خواهد در دام مسئولیّت که لازمه? آزادی است نیفتد از آن‌جا که انسان همواره به سراغ کانون سرسپردگی و تعلّق می‌رود، بازار دیکتاتوری حاکمان بسیار رونق دارد. دیکتاتوری‌ها گرچه از انسان سلب آزادی می‌کنند، ولی از این نظر که بار مسئولیّت اعمال آن‌ها را بر دوش می‌گیرند، موجب سرسپردگی خواهند بود. سپس انسان برای توجیه این سرسپردگی، متوجّه دین می‌شود و بخش فقه و اخلاق، این کانون سرسپردگی را بیان می‌کند.

از طرف دیگر، ادیان دیکتاتور، چون احکام بیش‌تری دارند، این دو نیاز را بهتر و به خوبی تأمین می‌کنند؛ ولی ادیانِ انسان‌گرا گرچه به حق هستند، امّا در برابر ادیان دیکتاتور و خودکامه رونقی ندارند. در یک‌کلام، فروم ابراز می‌دارد که دین خاستگاه اجتماعی دارد، زیرا دین به انسان‌ها دید مشترک و حسّ تعلّق خاطر مشترک می‌دهد و هر اجتماعی به این دو عامل نیاز دارد؛ لذا دین در خدمت نیازهای جامعه است و برای تأمین بخشی از نیازهای انسان پدیدار شده‌است (شارما، رام نات، «فلسفه دین، حقایق و ابهام‌ها»، ترجمه بیژن بهادوروند، کیهان فرهنگی، سال 11، شماره 4 تیر 1373)

 



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 97/7/9:: 6:53 صبح     |     () نظر