سایکولوژی؛ علم مادی، غیرالهی و غیرتوحید
سایکولوژی با تمرکز بر تجربه و آزمایش، امور غیرمادی را در نظر نمی گیرد و هدف خود را به عنوان یک علم (science) در رفاه (wellfare) انسان قرار می دهد. این مادی گرایی و نادیده گرفتن امور غیرمادی باعث کنار گذاشتن خدامحوری شده و تنها تفکر خودبنیاد بشر را محور قرار می دهد.
از طرف دیگر عدم باور به ماهیت یکپارچه و منسجم انسان، دست به تجزیه انسان زده و برای وجود او ابعاد مختلفی قائل است و وحدت وجود انسان را زیر سوال می برد. برای مثال، فروید انسان را واجد 3 بخش نهاد (Id)، من (ego) و من برتر (super-ego) می داند و برای نهاد نقش بنیادین قائل است. در واقع، این ترکیب، همانند تثلیث مسیحیت، قائل به سه گانگی در انسان است.