سایکولوژی؛ مروج همجنس بازی
با توجه به اینکه به اصطلاح علم سایکولوژی، به خواسته های سطحی و ابعاد حیوانی انسان توجه دارد و به گرایشات عالی و ظرفیت های انسانی او بی توجه است، با بررسی مسائل زیستی و ژنتیکی و توجیه تراشی ها طبیعت گرایانه، خودارضایی و همجنس بازی را امری عادی تلقی کرده و از دسته بندی بیماری های روانی خارج می کند.
متأسفانه در سایکولوژی و سایکایتری، همجنس بازی که یک رفتار غیرطبیعی و نادرست است، به عنوان یک گرایش مطرح شده است. در حالی که این رفتار بیمارگونه، اثرات مخرب زیادی دارد و سلامت روانی فرد و جامعه را در معرض خطر قرار می دهد. در بعد فردی، فرد همجنس باز دچار اختلال هویت شده و کارکردهای زیستی و اجتماعی خود را مخدوش می کند. در چنین فردی نقش همسری و پدری یا مادری دچار خدشه شده و بحران هویت ایجاد می شود. این بیماری خطرناک باعث می شود، نیازهای زیستی و هورمونی فرد تحت تأثیر امیال ذهنی و روانی او مسیر نادرستی را طی کرده و در راستای رشد و تکامل فرد قرار نگیرند. بدین معنی که با توجه به روابط چهارگانه فرد، نیاز شخصی او، یعنی میل جنسی، در تضاد با ارتباط با دیگران و محیط و خداوند قرار گرفته و او را از حرکت و رشد باز می دارد و با متمرکز شدن با خود سبب خودمحوری و توقف در خود می شود و سلامت روانی او را مخدوش می کند.
همچنین، همجنس بازی از نظر زیستی هم آسیب زا بوده و بدن را مستعد بیماری های مختلف می سازد.
توجیه همجنس بازی با تکیه بر مسائل زیستی و ژنتیکی در کتاب خلاصه روان پزشکی کاپلان سادوک
در ابتدای ایجاد علم روان شناسی، همجنس بازی به عنوان یکی از بیماری های روانی مطرح بود و در انجمن روان پزشکی آمریکا (APA) به عنوان یک اختلال روانی دسته بندی می شد. ولی متأسفانه با نفوذ افرادی که معتقد به ماده گرایی و طبیعت گرایی بودند و از ارزش های انسانی فاصله داشتند، این روند تغییر کرد و در سال 1973 این اختلال جدی روانی از دسته بندی بیماری های روانی انجمن روان پزشکی آمریکا خارج شد.
خارج کردن همجنس بازی از دسته بندی بیماری های روانی در APA