روان
روان در لغت به معنی جاری و رونده و پویا بودن است
معادل عربی روان «روح» است
روح
روح در لغت به معنی روان و رونده است
راح: رفت
اسپیریت (spirit)
اسپیریت معادل روح عربی و روان فارسی آمده است
soul
واژه سول معادل روح عربی یا جان آمده است
جان
این واژه فارسی معادل نفس عربی آمده است
جان یعنی زندگی و حیات
جان یا نفس فانی و نابود شدنی است،ولی روان یا ماندگار است
کلمه جان از ریشه پهلوی (فارسی) است
نفس
نفس عربی معادل جان فارسی و به معنی زنده بودن است
مراتب نفس
نفس عربی(معادل جان در فارسی)به شکل های زیروجوددارد:
نقس اماره
نقس مزینه
نقس مسوله
نقس لوامه
نقس ملهمه
نقس مطمئنه
نقس راضیه
نقس مرضیه
نقس صافیه
- نفس امّاره (امر کننده به بدی: بَدفَرما) در آیه 53 از سوره یوسف به این نفس اشاره شدهاست. نفس اماره انسان را بسوی کارهای زشت هدایت میکند.
- نفس لَوّامه (سرزنشگر): در آیه 2 سوره قیامت به این نفس اشاره شدهاست. این نفس انسان را بخاطر اعمال زشتی که مرتکب میشود، سرزنش میکند. از این نفس به وجدان تعبیر شدهاست. بر اثر تکرار کردارهای زشت و گناهان، این نفس کارکرد خود را از دست میدهد.
- نفس مُلهَمه (الهامگیرنده): در آیه 7 و 8 سوره شمس این نفس اشاره شدهاست. این نفس، موجب نوعی پیوند میان انسان و عالم غیب است و از عالم غیب به آن الهام میشود.
- نفس مُطمَئنّه (روان بیگمان): در آیه 27 سوره فجر به این نفس اشاره شدهاست. این نفس متصل به خدا است و به واسطه این پیوند، دارای اطمینان است. کسی که این نفس در او بیدار میشود، راه و روش خود را مییابد و به دنبال یقین حرکت میکند.
- نفس راضیه (خرسند): در این مرحله، جان فرد از آنچه بر او میگذرد خرسند است.
- نفس مَرضیه (خرسندییافته): جانی که خدا از او خرسند است.
- نفس صافیه (پالوده): جانی که به کمال رسیدهاست.
نفس درهرلحظه دریکی از این حالات قرار دارد. حالت نفس را می تواند به کلیدهای ضبط صوت های قدیمی دانست که در هر لحظه فقط یکی از کلیدها فعال بودند.
نوشته شده توسط
ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست
96/3/8:: 11:21 صبح
|
() نظر