سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و آن حضرت را از فرموده رسول ( ص ) پرسیدند « پیرى را با خضاب بپوشانید و خود را همانند یهود مگردانید » گفت : ] او که درود خدا بر وى باد چنین فرمود : و شمار مرد دین اندک بود . اما اکنون که میدان اسلام فراخ گردیده و دعوت آن به همه جا رسیده ، هر کس آن کند که خواهد . [نهج البلاغه]
روان شناسی یا فطرت شناسی؛سایکولوژی خوانده پشیمان

 روان شناسی عبارت است از مطالعه رفتار و ذهن و فعالیت های ذهنی (نقل از هیلگارد)

 

امروزه در مطالعه روان شناسی علاوه بر رفتار و شناخت، هیجان ها، فعالیت های مغزی و فیزیولوژیکی، هشیاری و غیرهشیاری و موضوعات دیگر نیز مورد بررسی قرار می گیرند.

به نظر می رسد روان شناسی در مکتب ها و حوزه های مختلف خود دامنه وسیعی را به خود اختصاص داده است.

مکاتب عمده روان شناسی عبارتند از مکتب های روان پویشی، رفتارگرایی و شناخت گرایی و معنویت گرایی.

در هیچ یک از این مکاتب توجهی به ارزش ها و دین و رابطه انسان با خداوند نمی شود و انسان به عنوان موجودی تنها که ارتباطی با خالق خود ندارد مطرح می شود.

 به نظر می رسد علم کنونی روان شناسی (اگر بتوان آن را با توجه به پیش فرض های لازم ، علم نامید) تنها با سازوکارها و فرایندهای ذهنی و روانی و متعاقب آن رفتار سروکار دارد و جهت گیری و هدف گذاری خاصی ارائه نمی کند. 

سوالی که مطرح می شود این است که آیا شناخت صرف بخشی از وجود انسان (ذهن و رفتار)  و عدم توجه به توانایی های بالقوه و روش پرورش و به فعلیت رساندن آنها جایگاه مناسبی را برای روان شناسی فراهم می کند؟



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 94/10/5:: 12:35 صبح     |     () نظر

مهمترین موضوع روان شناسی  تعریف انسان است. بر اساس این تعریف، غایت و هدف نهایی روان شناسی مشخص می شود و چهارچوب فعالیت آن نیز به میزان زیادی مشخص می شود. با توجه به این نکته، باید تعریف انسان در روان شناسی امروزی مورد توجه قرار گیرد و جامع و مانع بودن آن بررسی شود.

در این مورد چند سوال مطرح است:

1- آیا در روان شناسی یک تعریف جامع و مانع و متفق القول در مورد انسان ارائه شده است؟

2- آیا مبنای کار روان شناسی و هدف نهایی آن بر اساس تعریف جامع انسان صورت گرفته است؟

3- آیا روان شناسی در عمر بیش از 100 ساله خود انسان های مطلوبی تربیت کرده است؟

4- آیا بزرگان روان شناسی به عنوان الگو و افراد رشدیافته  و مطلوب مطرح هستند؟

5- دستاوردهای روان شناسی کدامند؟



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 94/10/5:: 12:34 صبح     |     () نظر

دین به عنوان مجموعه اعتقادات و رفتارها با ارائه سبک زندگی خاص یک برنامه مشخص ارائه می کند که نتیجه آن آرامش، سلامت و  تندرستی و ... است.منشا دین خداوند است که از طریق وحی به پیامبران منتقل کرده است.

آنچه که روان شناسی ارائه می کند نیز نوعی سبک زندگی است و مدعی است با شناخت تجربی انسان به رفاه و بهزیستی افراد کمک می کند. منشأ روان شناسی تحقیقات تجربی است که فعالان این حوزه انجام داده اند.

ارزیابی دین و روانشناسی

برای اینکه بتوانیم یکی از این دو گزینه را انتخاب کنیم باید ارزیابی درستی از هر یک داشته باشیم و دستاوردهای آنها را با یکدیگر مقایسه کنیم.

 استمناء

دین: قرآن در توصیف مومنان آنان را کسانی می داند که نیاز جنسی خود را تنها با همسرانشان برطرف می کنند و هر نوع ارضاء دیگر را مردود دانسته و آن را انحراف و انحطاط معرفی می کند و کسانی را که فراتر از آن عمل کنند را متجاوز می نامد (و من ابتغی وراء ذالک اولئک هم العادون؛ سوره مومنون)

کاپلان و سادوک: تحریم های اخلاقی علیه استمناء موجب به وجود آمدن افسانه هایی مثل پیدایش بیماری روانی یا کاهش توانایی در نتیجه این عمل گردیده است. قرائن علمی برای تأیید این ادعاها در دست نیست. استمناء وقتی یک علامت سایکوپاتولوژیک است که به صورت وسواسگونه و وراء کنترل عمدی شخص درآید. در چنین حالتی علامتی از یک اختلالی هیجانی است نه به دلیل جنسی بودن آن بلکه به علت خاصیت جبری آن. استمناء تقریبا یک وجه جهانگیر و غیرقابل اجتناب رشد روانی-جنسی است و در بسیاری از موارد انطباقی است (خلاصه روان پزشکی، جلد 2 ص 322)

همجنس گرایی

در سال 1973 همجنس گرایی به عنوان یک طبقه تشخیصی [به عنوان بیماری] توسط انجمن روانپزشکی آمریکا کنار گذاشته شد و در 1980 از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) حذف شد. در ICD-10 گفته شده است گرایش جنسی به تنهایی اختلال تلقی نمی شود. این تغییر حاصل این دیدگاه بود که همجنس گرایی یک سبک زندگی دیگر است تا یک اختلال بیمارگونه و کم و بیش به طور مرتب به عنوان یک واریانت [تنوع] تمایلات جنسی انسان روی می دهد (خلاصه روان پزشکی کاپلان و سادوک جلد 2 صفحه 322 و 323)

فروید همجنس گرایی را بیماری روانی تلقی نمی کند. وی در «سه رساله در زمینه نظریات تمایلات جنسی» نوشته است: همجنس گرایی در افرادی مشاهده می شود که انحراف جدی دیگری از بهنجاری نشان نمی دهند... کارایی آنها تأثیر نپذیرفته است و در واقع با رشد هوشی و اخلاقی بالا مشخص هستند. فروید در «نامه ای به یک مادر آمریکایی» چنین نوشت: مطمئنا همجنس گرایی مزیتی ندارد، اما چیزی که مایه شرم باشد نیست، نه فساد است نه انحطاط، نمی توان آن را بیماری شمرد (همان منبع، ص 323)



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 94/10/5:: 12:33 صبح     |     () نظر

 

 

به نظر می رسد سایکولوژی امروز همانند آنچه در اساطیر رم آمده حوزه کشش میان سایکه یا پسوخه و کیوپید است. بنا بر اساطیر رم باستان، کیوپید عاشق سایکه (روح) می شود و با وصال آن دو شهوت زاده می شود

کوپیدو یا کیوپید (خدای عشق) که پسر آفرودیت یا ونوس است، شیفته? دختر زیبایی به نام پسوخه یا پسیخه می‌گردد و همه? شادی‌ها و نعمت‌های جهان، به جز لذت دیدار خویش را به او ارزانی می‌دارد، و با این کار، حسادت بی رحمانه? مادرش، آفرودیت را برمی انگیزد، امّا سرانجام با پادرمیانی زئوس یا ژوپیتر همه چیز در آسمان‌ها، پایانی خوش می‌یابد و از ازدواج پسوخه و کوپیدو، شهوت [نفسانیات] زاده می‌گردد. داستان عشق پسوخه و کوپیدو تمثیلی از این معناست که: «نفس انسانی، چون با تحمل رنج و اندوه پاک شود، قرین سعادت خواهد شد»

تاریخ تمدن، ویل دورانت، ترجمه: گروه مترجمین، چاپ هفتم، 1380، جلد سوم، پانوشت صفحه: 552 (نقل از ویکی پدیا)



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 94/10/5:: 12:32 صبح     |     () نظر

 

 

فلسفه در طول دو قرن و نیم (از سال 1600 تا 1850) مفاهیم، ایده ها و نظریه هایی را صورت بندی کرد که مبنای فلسفی روان شناسی نوین را تشکیل دادند (هنریک مزیاک در کتاب تاریخچه و مکاتب روان شناسی)

بنیان های نظری و مفروضات تئوریک روان شناسی مدرن عبارتند از:

1- امانیسم (انسان محوری)

2- تعریف انسان به عنوان یک سوبژه (فاعل شناسا) (از زمان دکارت به بعد)

3- تعریف انسان به عنوان یک ماشین غریزی (دکارت، هابز، هیوم، هارتلی، جیمز میل)

4- تعریف بشر به عنوان یک حیوان (حیوان ناطق ارسطو، حیوان ابزارساز، حیوان مابعدالطبیعی، حیوان کنترل کننده غذا، حیوان سودجوی اقتصادی، حیوان استفاده کننده از سمبل ها، حیوان ملول شونده) و تأکید بر وجه انرژی ها و نیازهای جسمانی - روانی (غریزی) به عنوان وجه بارز و اصلی او

5- تکیه بر پوزیتیویسم [تمرکز بر یک قسمت مجزا و بررسی آن]

6- تکیه بر داروینیسم و تلقی های زیست شناختی (اصالت زیست شناسی تجربی گرا)

7- اصالت تجربه حسی و روش های مربوط به آن

8- ماتریالیسم (ماده گرایی)

9- سکولاریستی و غیردینی بودن (در مبادی و غایت نظری و ویژگی و محتوای فکری و جهت گیری حاکم بر همه مکتب ها)

(نقل از شهریار زرشناس، روان شناسی مدرن و حقیقت فراموش شده انسان، صفحه 19)



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 94/10/5:: 12:30 صبح     |     () نظر

 

 

روان شناسی به عنوان فرزند فلسفه و فیزیولوژی و با نگاهی  تک بعدی (صرفا مادی) به انسان و عدم ارائه تعریفی جامع از انسان و هدف غایی وی و مشخص کردن رشد و کمال مطلوب او ، همواره با ابهام های روبه رو بوده است که برخی از آنها در ادامه می آید:

1- بحران هویت (در مورد علمی و تجربی بودن آن به دلیل سروکار داشتن با تجربه های درونی)

2- مفهوم هوش (عدم تعریف روشن و جامع و مورد توافق همه روانشناسان)

3- مفهوم سلامت و بیماری (به دلیل عدم توجه به همه ابعاد انسان و عدم تعریف هدف نهایی وی و تکیه بر برخی ملاک های سطحی و ناقص مانند هنجار اکثریتی یا رضایت فردی)

نقل از شهریار زرشناس، روان شناسی مدرن و حقیقت فراموش شده انسان



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 94/10/5:: 12:29 صبح     |     () نظر

از نگاه قرآن چهار نوع ثنویت وجود دارد:

الف) ثنویت متباین: یعنی دو مفهومی که اولا در عالم خلق بوده، ثانیا از دو جنس کاملا متفاوت هستند و لازم و ملزوم یکدیگر نیستند، مثل جن و انس.

ب) ثنویت متضاد ضروری: این ثنویت عبارت است از دوتایی هایی که برای یکدیگر ضروری هستند و باید به تعادل برسند تا ضمن حفظ ثبات و آرامش، باعث رشد و کمال هر دو شوند. این ثنویت بخش صحیح نگاه ین و یانگی را شامل می شود، مانند مرد و زن.

ج) ثنویت ترادف: در این نوع ثنویتبرخی از دوتایی ها به صورت مترادف بوده و به صورت متوالی، پس از یکدیگر می آیند. برای مثال فردی   که در ابتدا مسلمان می شود، در مرحله اول مسلم است و در مرحله دوم مؤمن می شود به عبارتی اسلام و ایمان آوردن، دو مرحله ای هستند که به صورت متوالی یکی پس از دیگری می آید.

د) ثنویت توحیدی: شاهکار منطق قرآنی در نوع چهارم ثنویت آن، یعنی ثنویت توحیدی است. در این نوع ثنویت که در عالم جعل مطرح است، یکی از دو مفهوم رد می شود. توضیح اینکه، مفهومی که  ساخته و پرداخته و جعل انسان است (باطل)،کنار زده می شود و مفهومی که جعل خداوند است (حق) باقی می ماند. مثلا مفهوم خیر و شر. شر جعل انسان است و باید از بین برود ولی خیر، به عنوان مجعول خداوند باید باقی بماند.



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 94/10/5:: 12:13 صبح     |     () نظر

در علوم انسانی غربی تثلیث و سه گانگی را می توان به وفور مشاهده کرد. برخی از تثلیث های غربی در ادامه آمده است:

- تثلیث در دین: پدر، پسر و روح القدس (خداوند، حضرت عیسی (ع) و جبرئیل)

- تثلیث در علوم سیاسی: قوای سه گانه منتسکیو (مقننه، مجریه و قضائیه)

- تثلیث در روان شناسی: نظر فروید در مورد اید، ایگو و سوپرایگو (نهاد، من و من برتر)

- تثلیث در فلسفه: تز، آنتی تز و سنتز (نظریه، ضدنظریه و تجمیع دو نظریه قبلی) هگل

در این تثلیث ها یکی از موارد نقش اصلی را ایفا می کند. مثلا در روان شناسی فروید ایگو بعد اصلی و متعادل کننده را بر عهده دارد و در قوای سه گانه منتسکیو، قوه مجریه نقش محوری دارد. در واقع سه گانه ای حالت تثلیث پیدا می کند که یکی از موارد نقش اصلی را بر عهده داشته باشد.

تثلیث قوای سه گانه



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 94/10/4:: 11:53 عصر     |     () نظر

علم زمانی دینی خواهد بود که در مسیر دین و با همان اهداف و اصول دین باشد. دین یعنی نوعی روش زندگی که فرد را به رشد و کمال برساند. مراحل  رشد و کمال را می توان چنین نام برد:

1- بشر (موجودی داری بشره و پوست که از هنگام تولد آغاز می شود)

2- انسان (موجودی انس گیرنده کهپس از رشد عاطفی و اجتماعی و ارتباط مناسب با دیگران شکل می گیرد)

3- آدم (موجودی خردمند و عقلانی)

4- عبدالله (بنده خدا)

اصول دین (شامل همه شریعت های آسمانی اعم از یهود و مسیحیت و اسلام) عبارت است از: 1- توحید  2- نبوت  3- معاد

      از آنجا که اصول حاکم بر همه ادیان شامل توحید، نبوت و معاد می شود، علمی را می توان دینی دانست که در راستای همین اهداف باشد. یعنی علم دینی در با باور کامل به یگانگی خداوند در خالقیت و ربوبیت (توحید)، مسیر انبیاء را برای زندگی انتخاب می کند (نبوت) تا به یک زندگی مطلوب در دو عالم (دنیا و عقبا) دست یابد.

      در مقابل همه علومی که هدف یا اهدافی غیر از این موارد را دنبال کنند،غیردینی محسوب می شوند و با اضافه کردن پسوند دینی یا اسلامی نمی توان آنها را دینی کرد (مثل روان شناسی دینی یا روان شناسی اسلامی)



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 94/10/4:: 8:37 عصر     |     () نظر

ابلیس قسم خورده انسان را با خود به نابودی بکشاند و در این راه در مال و فرزند انسان شریک می شود و مانع رشد و کمال او شده و او را به تباهی می کشاند:

وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیهِمْ بِخَیلِکَ وَرَجِلِکَ وَ شَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا یعِدُهُمُ الشَّیطَانُ إِلَّا غُرُورًا(الإسراء/64)

هر کدام از آنها را می‌توانی با صدایت تحریک کن! و لشکر سواره و پیاده‌ات را بر آنها گسیل دار! و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوی! و آنان را با وعده‌ها سرگرم کن! -ولی شیطان، جز فریب و دروغ، وعده‌ای به آنها نمی‌دهد.

 

     شیطان با مشغول کردن ذهن انسان به خیالات جنسی (sexual fantasy) یا زنای ذهنی در فرزندان او شریک می شود.

داستان شاگرد امام صادق(علیه السلام):

روزی شاگرد امام صادق (ع) دیر به کلاس آمد. حضرت علت را پرسید. شاگرد با شرمندگی گفت هارون الرشید کلاس هایی دایر کرده و در ازای حضور در آنها مبلغی به افراد می پردازد. گرچه می دانستم این کلاس ها برای کمرنگ کردن کلاس های شما است، تصمیم گرفتم به کلاس هارون رفته و مبلغ را دریافت کنم و بعد به کلاس شما بیایم. در راه پشیمان شدم و بازگشتم. ولی دوباره وسوسه شدم و به سمت کلاس های هارون رفتم. این جریان چندین بار تکرار شد تا در آخر تصمیم گرفتم به کلاس شما بیایم. امام صادق (ع) فرمودند علت این امر را از مادرت بپرس. شاگرد با تعجب پذیرفت. مدتی بعد علت را از مادرش جویا شد. مادر با شرمندگی و اکراه گفت شبی مهمان داشتیم. من نیمه های شب از خواب بیدار شدم و با خیال باطل و شیطانی به سمت اتاق میهمان رفتم ولی در میان راه پشیمان شدم و بازگشتم. این کار چندین بار اتفاق افتد و در نهایت، بر شیطان لعنت کردم و به  اتاق خودم نزد پدرت برگشتم.

مدتی بعد نطفه فرزندش با خیالات شیطانی منعقد می شود.



نوشته شده توسط ravanshenasi_fetrat@ سایکولوژی روانشناسی نیست 94/10/4:: 12:6 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >